فانوس چشم های توسرشار روشنی است
شب ها چه قدرطرزنگاه تودیدنی است
بایادت ای شهاب! ازآن شب که رفته ای
دائم دلم مسافریک رامنحنی است
عمری برادرانه برایت سروده ام
اماببین که روح توبامن چه ناتنی است
دیگربه امتدادوفایش چه اعتماد؟
وقتی همیشه کاردلت دوبه هم زنی است
تنهامسیرمانده برای عبورمن
پس کوچه های مبهم این شعرآهنی است
این جاکه ازنگاه حریصانه مملواست
یک عشق ناشناخته می خواستم،ونیست
|